انسان سالم ، انسان کامل
شناسنامه جلسه

بسمه تعالی

.
جلسه پنجم کارگاه نشانه ها ۲

.
انسان سالم – انسان کامل


« مقدمه »

.

بدن ما برای سالم ماندن و رشد کردن نیاز به مواد غذایی مختلفی دارد. با غذا خوردن انرژی مورد نیاز بدن، جهت انجام درست فعالیت های فیزیکی و مغزی تامین می شود. بدن ما به طور روزانه به مقدار مشخصی از انواع مواد غذایی نیاز دارد تا قادر به حفظ ثبات و عملکرد صحیح باشد. یک رژیم غذایی متعادل، ترکیبی از مواد زیر بوده که بایستی به مقدار و اندازه صحیح مصرف شود.

۱- آب: ضروری ترین عنصر حیات است که بدن در نبود آن فقط چند روز قابلیت زنده ماندن خواهد داشت. حفظ حالت ثبات و تعادل کلی در بدن به عهده آب می باشد . تقریبا همه سیستم های عمده بدن برای بقاء وابسته به آب هستند.

.

لیوان آب

.

۲- پروتئین ها: بعد از آب، فراوان ترین عنصر موجود در بدن است که در بسیاری از فرآیندهای حیاتی مورد استفاده قرار می گیرد. این عنصر غذایی به منزله واحد ساختمانی بدن می باشد. مو ،پوست ،چشم ،عضله و اعضای بدن همه متشکل از آن است و به همین دلیل افراد در سنین رشد به مقدار بیشتری از آن نیازمند هستند.

.

.

تصویر پروتئین ها

 

۳- کربوهیدرات ها: به منزله سوخت اصلی بدن ما هستند. انرژی مغز به طور خاص از این گروه مواد غذایی تامین می شود. در صورت کاهش مصرف این ماده غذایی نسبت به مقادیر توصیه شده، خستگی ، ضعف ، سردرد ، عدم تمرکز ذهنی و … عارض خواهد شد.

.

تصویر کربوهیدرات

.

۴- چربی ها: بدن ما برای عملکرد درست نیاز به دریافت روزانه مقادیری چربی دارد. چربی های خوب محافظ قلب و سلامت بدن هستند. چربی ها مانند عایقی برای بدن عمل نموده و به حفظ دمای درونی بدن کمک می کنند. ذخیره مقادیری چربی در اطراف ارگان های حیاتی به حفظ آن ها از حرکات ناگهانی و ضربه های خارجی کمک می کند. همچنین چربی ها از منابع مهم جهت تامین انرژی بدن محسوب می شوند.

.

تصویر روغن

.

۵- ویتامین ها: ویتامین ها به طور کلی برای حفظ سلامت ، عملکرد سلولی نرمال ، رشد و تکامل و پیشگیری از بیماری ها حیاتی هستند. بدن ما جهت کارکرد صحیح و رشد خوب به ۱۳ نوع ویتامین نیازمند است.

.

ویتامین ها

.

۶- مواد معدنی: منبع این مواد زمین بوده بنابراین از طریق مصرف گیاهان و گوشت حیوانات گیاهخوار به آن دسترسی می یابیم. مواد معدنی نقش مهمی در عملکرد قسمت های مختلف بدن دارند. تعدادی از آن ها وظیفه معماری استخوان ها را به عهده داشته ، به آن قدرت و استحکام می بخشند.

.

میوه جات

.

« طبیعت »

بدن انسان به مواد غذایی مختلفی نیاز دارد. بدنی که سالم است به طور غریزی به مصرف این مواد غذایی تمایل نشان می دهد و به این ترتیب نیاز خود را مرتفع می کند. انسان سالم در طول شبانه روز به موقع احساس گرسنگی و تشنگی می کند. نیازی نیست انسان سالم برای غذا خوردن و تنظیم وقت و میزان آن آموزش ببیند و یا کنترل شود. او پس از کسب آگاهی های لازم خودش خوب می داند چه چیز بخورد؟ چه وقت بخورد؟ و به چه میزان بخورد؟ این شرایط تا زمانی که بدن سالم باشد برقرار است. اگر شرایط طبیعی بدن انسان به هم بخورد و یا اصطلاحا انسان بیمار شود، کم کم اشتهایش را از دست می دهد و اگر این حالت تشدید شود و در اثر کم اشتهایی مواد مورد نیاز بدن تامین نشود، خطر مرگ بدن وجود دارد. انسان بیمار اگر چه می داند به غذا نیاز دارد اما رغبتی به خوردن آن ندارد. انسان مریض یا غذا نمی خورد و یا با اکراه و اجبار تن به خوردن غذا می دهد. همین انسان مریض، زمانی که سالم بود به موقع و به اندازه صبحانه می خورد، ناهار می خورد، شام می خورد، از میان وعده ها استفاده می کرد اما اکنون نیاز به یک مادر دلسوز یا پدر مهربان یا دوست فداکار دارد تا به او مواد غذایی اشتها آور بدهد، با حوصله به او غذا بخوراند، وقت و میزان غذایش را تنظیم کند تا کم کم به حالت قبلی برگردد و سلامت جسمی خود را به دست بیاورد.

 

« آیت »

وجود آدمی از دو بخش تشکیل شده است. یک بعد مادی و یک بعد فرا مادی. بعد مادی وجود ما همین بدن ماست که تا حدودی آن را می شناسیم. بعد فرامادی وجود ما روح ماست. روح ما منشا حالات و اوضاع فکری ماست. حالات درونی از جمله شادی و غم و هیجان و ترس و احساس رضایت و … از روح ما صادر می شود. قوه تعقلی که در آدمی هست و حیوانات از آن بی بهره هستند، به خاطر بعد فرامادی وجود آدمی است. روح ما همان بخش وجود ماست که هیچ گاه فنا ندارد. اگر ما احساس می کنیم موجودی ابدی هستیم و برایمان غیر قابل باور است که دورانی خواهد آمد که ما وجود نداشته باشیم، این احساس هیچ ارتباطی به تندرستی و سلامت جسمانی ما ندارد. این احساس به خاطر وجود روح بینهایت خواه ماست. به عبارتی دیگر بدن ما سخت افزار وجود ماست و روح ما نرم افزاری است که ما را به هدف نهایی می رساند. آنچه باعث رشد و تعالی انسان می گردد روح است که اگر از منبع درستی تغذیه شود رشد می کند و متعالی می شود. انسان در برخورداری از جسم مادی با حیوانات مشترک است. چه بسا حیواناتی هستند که جسم قوی تر و کامل تری از انسان دارند. فلذا برخورداری از جسم و لذات مادی نمی تواند وجه تمایز انسان کامل به عنوان اشرف مخلوقات بر سایر موجودات باشد. همان گونه که انسان از خوردن و اطفاء غریزه لذت می برد، حیوانات به همان ترتیب از این لذت ها بهره مند هستند. روح آدمی برای رسیدن به بینهایت و درک عظمت خدا نیاز به حضور در این عالم دارد و برای حضور در این عالم به یک مرکب نیاز است. جسم ما یک ابزار و وسیله است تا بخش اصلی وجود ما به سیر تکاملی خود ادامه دهد و به هدف نهایی آفرینش دست یابد. بدیهی است برای تکامل بشر هر دو بعد وجودی او بایستی سالم بماند تا آدمی به هدف غایی خود برسد. سلامت جسم ما خیلی مهم است و همانگونه که ذکر شد با تغذیه درست و تامین مواد غذایی مورد نیاز، انسان مراقب سلامت جسم خود است. روح انسان نیز مانند جسمش که برای ادامه حیات نیاز به برنامه غذایی صحیح دارد، نیاز به تغذیه مستمر دارد. اگر فردی تمام توجهش را در زندگی معطوف جسم خویش و نیازهای آن کند و برای رشد و تعالی بعد فرامادی خود برنامه ای نداشته باشد، از هدف آفرینش باز می ماند.

 

پیش تر گفته شد، بدن برای حفظ سلامتی خود نیاز به تغذیه دارد و بدنی که سالم باشد به موقع احساس نیاز به غذا می کند و نیازی به تذکر و یادآوری برای غذا خوردن ندارد. سئوال مهم و اساسی اینجاست که آیا روح انسان نیز سلامتی و بیماری دارد؟ آیا روح آدمی مانند جسمش رشد و پیشرفت دارد؟ اگر روح بایستی تغذیه شود، تغذیه روح چگونه است؟ چگونه می توان به غذای روح دست یافت؟ چه فواصل زمانی برای تجدید قوای روحی لازم است؟

 

« حکمت »

غذای روح و آنچه باعث شادابی و صحت روح می شود ارتباط با مبداء هستی است. خداوند در قرآن کریم می فرماید « وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی». روحی که منسوب به خداوند متعال است، در ارتباط با خالق خویش تغذیه می شود و رشد می کند. روح برای اینکه فاسد و خراب نشود و همیشه نشاط و طراوت خود را حفظ کند باید به اندازه و به موقع تغذیه شود. بهترین روش تغذیه روح ارتباط بی واسطه و مستقیم با مبدا هستی است. این ارتباط در کامل ترین شکل خود در قالب یک واجب عقلی به نام « نماز » محقق می شود.

.

.

سئوال مهمی که مطرح می شود، این است که آیا انسان کامل به طور فطری در می یابد که چه میزان و چه وقت باید روح خود را تغذیه نماید؟ آیا انسان به برقراری ارتباط بی واسطه با خالق خویش گرایش فطری دارد و یا احساس نیاز به ارتباط با خالق، باید در او ایجاد شود. در جواب باید گفت همانطور که جسمی اگر سالم باشد خودش نیاز به مواد غذایی را به درستی تشخیص می دهد و برای رفع آن ها اقدام می کند، اگر روح انسان، سالم و کامل باشد، دقیقا نیازهای خود را تشخیص می دهد. به عبارت دیگر گرایش به حقیقت و ارتباط با حقیقت مطلق یک گرایش فطری است. اما این گرایش زمانی در انسان منشاء تصمیم می شود که روحش دست خوش انحراف و تغیـیر و فساد نشده باشد. انسانی که روح کاملا سالـمی دارد را اصطلاحا انسان کامل می گویند. روح انسان کامل از بدو تولد مراقبت شده. این روح به ناپاکی ها و مظاهر دنیا آلوده نشده و هیچ ضعف و خللی در آن راه ندارد. روح سالم به خوبی در می یابد چه میزان و چه وقت و با چه کیفیتی برای سالم ماندن و رشد کردن بایستی از مبداء هستی، خود را تغذیه نماید. انسان کامل روش تغذیه درست و صحیح روح که بعد اصلی وجود است را به خوبی می داند، همانگونه که انسان تندرست، به درستی می داند چه وقت و چه میزان و با چه کیفیتی باید غذا بخورد. امام خمینی (ره) در کتاب اسرار نماز می فرمایند شکل و کیفیت و اوقات نمازی که به آن مکلف شده ایم، از جانب معصوم که همان انسان کامل است، به ما رسیده و این حاصل احساس نیاز ذاتی و عطش انسان کامل برای برقراری ارتباط با مبدا هستی یا همان تغذیه روح اوست. معصوم به واسطه حضور در عالم خاکی، وقتی مدتی مشغول به امور دنیا می گردد و به معاشرت و داد و ستد با خلق می پردازد، روح او تشنه ارتباط مستقیم و بی واسطه با حضرت حق می گردد. در این حال دنیا برایش تنگ می شود و نیاز به تغذیه روحی دارد و این دقیقا همان مراقبت بر اوقات نماز است. به عبارت دیگر اوقات نماز یک امر قراردادی نیست، بلکه یک روح انسانی برای سالم ماندن و رشد در چنین فواصل زمانی نیاز به تغذیه یا همان ارتباط مستقیم و بی واسطه با حضرت حق دارد.

انسان کامل نمی تواند ساعاتی را در این دنیا سپری کند و نسبت به تامین نیاز روحش بی تفاوت باشد. اوقات خاص نماز برای روح امام معصوم حکم وعده های غذا را دارد برای جسم انسان. وقتی انسان تندرست ساعاتی از غذا محروم باشد، گرسنه می شود و احساس نیاز به غذا در او مدام بیشتر می شود. اگر این مسئله ادامه پیدا کند، ضعف و بی حالی به سراغ فرد می آید. انسان کامل بدون اقامه نماز در اوقات خاص نمی تواند به حیات خود ادامه دهد. روحی که سالم باشد پس از مدتی فراقت از ارتبـاط بی واسطه با مبدا هستی گرسنه می شود، بی طاقـت می شود. زندگی معصوم آن به آن در مسیر الهی است، اما آنچه عطش وجود او را سیراب می کند، ارتباط مستقیم و بی واسطه با خالق خویش است که این نوع ارتباط، در نمازهای واجب به بهترین وجه حاصل می شود. نزدیک وقت خاص نماز که می شود، انسان کامل بی قرار می شود، لحظه شماری می کند، خیلی بیشتر و جدی تر از لحظه شماری فردی که نصف روز یا یک روز هیچ غذایی نخورده و به او گفته اند که ساعتی دیگر بهترین غذا برای او فراهم می شود. چنین فردی نمی تواند به چیز دیگری غیر از غذا فکر کند و برای رهایی از دام گرسنگی لحظه شماری می کند. در سیره حضرات معصومین آمده است که نزدیک اوقات نماز که می شد، از شوق نماز بی قرار می شدند، لرزه بر اندامشان می افتاد و تا به وصال یار نائل نمی شدند آرام و قرار نداشتند.

.

.

در مورد شکل و کیفیت نماز یا همان غذای روح نیز مسئله به همین گونه است. پس از اینکه لحظه وصال انسان کامل فرا رسید و به نماز ایستاد، پس از فراقی که برایش بسیار سخت بوده، نیازی به تکلیف خارجی ندارد که برای اوتعیین شود که چگونه به عشق بازی با خالق خویش بپردازد. «عشق بازی را آغاز می کند. عبارات و معانی از درونش می جوشد. پس از گفتگویی عاشقانه طاقت خود را بر ایستادن در برابر معشوق از دست می دهد و در مقابل عظمتش تعظیم می کند. از آنجا که در رکوع محو خدا نمی شود، رکوع را اوج عشق بازی نمی یابد و سر از رکوع بر می دارد و با تمام وجود برای معشوقش به خاک می افتد. این بار محو حضور معشوق می شود و تمام توجهش معطوف حضرت حق می گردد. انسان کامل در سجده اول به فنا می رسد و در سجده دوم به فنا از فنا می رسد و آن جاست که هیچ منیتی نمی ماند.»

مراتب و درجات نماز انسان کامل خارج از فهم و درک ماست، اما آنچه مسلم است کیفیت نماز انسان کامل، چیزی غیر از داشتن حضور قلب و توجه مطلق در اعمال ظاهری آن است، چرا که اگر این گونه بود امام صادق علیه السلام در جواب غلامی که در مورد نماز پرسیده بود، نمی فرمودند: نماز چهار هزار مرتبه دارد.

همان گونه که انسان سالم غذای سالم و فاسد را به خوبی تشخیص می دهد، کیفیت و شکل نماز را انسان کامل تعیین می کند. به عبارت دیگر اعمال و اجزای نماز فراتر از اینکه یک مجموعه رفتار و گفتار تعیین شده باشد، صادر شده از ذات ارتباط حقیقی روح انـسان کامل و خالـق خویش است. به همین دلیل خـداوند به رسولـش امر می کند که نمـاز بخوان، لیکن نحوه آن را به خود او وا می گذارد، چرا که او خیر خلق الله است و ممکن نیست در برقراری ارتباط با خالقش قصوری داشته باشد، که اگر قصوری داشته باشد، خیر خلق الله نیست. اما آنچه ما به آن مکلف شده ایم که تمام اجزاء و ارکان و مقدمات و ملزوماتش جز به جز تعیین شده و بر ما واجب است، از باب مرض روحی ماست که غذای خود را درست تشخیص نمی دهیم و مرض ما «بعد من الله» است. همان طور که وقتی انسانی، جسمش مریض می شود، به او غذا می خورانند و به اوگفته می شود این غذا و یا دارو را دقیقا با یک دستور مشخص و در اوقاتی معین مصرف کن تا مرض تو خوب شود، اوقات و کیفیت نماز بر ما واجب شده است. اگر قرار باشد روح انسانی که گرفتار بعد من الله شده و بیمار است، سالم گردد و رشد کند، فقط و فقط بایستی طبق دستور طبیب قلب های بیمار حضرت رسول ختمی صل الله علیه و آله، به تامین غذای روحش بپردازد و این همان وجوب نماز است. هرچقدر قصور در کیفیت نماز کند، بهبود او به تاخیر می افتد. اما قلـبی که مرض او بالا گرفته و روحش آلوده شده، تن به نسخه طبیب نمی دهد و خود را بی نیـاز می داند، مانند ضعف و سستی انسانی که مدت هاست غذا نخورده و اشتهایش را از دست داده و چه بسا اگر به او اجبارا غذا بخورانند غذا را بالا بیاورد.

این که در ابتدای روز دو رکعت نماز صبح و در میانه روز چهار رکعت و در وقت عصر چهار رکعت دیگر و در مغرب سه رکعت و در عشاء چهار رکعت نماز بر تسلیمان درگاه ربوبیت واجب شده، به هیچ عنوان یک امر قراردادی نیست، بلکه ذات ارتباط «انسان کامل» با خالق خویش، شکل و کمیّت نماز را اینگونه تعیین نموده است.

انسان عاشقی را در نظر بگیرید که مدتی از معشوق خود دور بوده و به حکم اجبار درگیر امور دیگری بوده و اکنون لحظه وصال او و یارش نزدیک شده است. هرچه به وعده دیدار نزدیکتر می شود، بی تاب تر می شود، تاجایی که چشم او هیچ چیز غیر از جمال معشوق را بر نمی تابد. نگاهش را از همه چیز کوتاه می کند و منتظر نظاره محبوبش می نشیند. اگر به او مژده ای از دنیا و ما فیها بدهند، رغبتی نشان نمی دهد. وقتی لحظه وصال رسید، رفتار و حرکات و کلام عاشق تصنعی و از پیش تعیین شده نیست، عاشق دل خسته از خود بی خود می شود و دنبال راهی برای ابراز عشق و نزدیک شدن به معشوق می گردد. اگر از قبل به او آموزش بدهند که هنگامی که به معشوق رسیدی چگونه رفتار کن و چه چیز بگو، در او اثری ندارد و او کار خودش را می کند. حال اگر این عاشق وجود مبارک انسان کامل باشد که معشوقش پروردگار است و عشق بازی در خلوت خانه نماز، نهایت و کیفیت این عشق بازی از دایره فهم بیماردلانی همچون نویسنده خارج است. آنچه مسلم است این که نماز با همین کیفیت و شکلی که به ما رسیده، بهترین نوع عشق بازی و ارتباط مخلوق و خالق است و آدمی باید دنبال فهم حقیقی نماز باشد و همواره امید داشته باشد به کمک این نوع ارتباط بی واسطه با خالق خویش، روحش را سیراب کند و به رشد و تعالی برسد.

 

« عبرت »

ما به اقامه نماز دستور داده شده ایم و اقامه نماز ملزوماتی دارد که مومن باید نهایت تلاش خود را برای دستیابی به آن انجام دهد.
۱- همان طور که ذکر شد اگر در رژیم غذایی آب نباشد، اصل حیات به خطر می افتد و بدن نمی تواند بدون آب زنده بماند. شرط اولیه برای اقامه نماز درست، طهارت است و کسی که نیت ارتباط با خالق را دارد باید آراسته به طهارت باشد که اگر نباشد نماز صورت نمی پذیرد. اگر فردی صورت نماز را به جا بیاورد، اما نسبت به کاری که انجام می دهد آگاهی کامل نداشته باشد و در اثر سستی و یا هر دلیل دیگر طهارت نداشته باشد، اصل نمازش باطل است و هیچ اثری نخواهد داشت.

۲- یکی از ملزومات نماز که بایستی از ابتدا تا انتهای نماز رعایت شود، حضور قلب و درک عظمت خداوند متعال و مغتنم شمردن هم صحبتی با خالق است. همان طور که پروتئین ها به منزله اساس ساختمان بدن هستند و کمبود پروتئین در بخشی از بدن آن را از کارکرد صحیح می اندازد، هر قسمتی از نماز که فاقد حضور قلب باشد، صرفا کارکرد رفع تکلیف و دفع عذاب دارد و آن بخش از نماز برای انسان رشدی رقم نخواهد زد.

۳- کربوهیدرات ها یا همان مواد قندی به منزله سوخت بدن و مخصوصا تامین کننده انرژی مغز هستند. آنچه انگیزه حرکت و رشد معنوی را به وجود می آورد، نیت تقرب است. اگر نماز با هدف رفع تکلیف و از سر عادت باشد، صرفا از عذاب گریخته ایم و اگر با نیت بندگی و تقرب به خداوند متعال باشد، مراتب بالاتری از رشد برایمان رقم خواهد خورد.

۴- بدن در فقدان ویتامین ها عملکرد خود را دارد اما رشد بدن و ایمنی در برابر مشکلات احتمالی کاهش می یابد. بدنی که کمبود ویتامین داشته باشد، طراوت و نشاط خود را از دست می دهد و در معرض آسیب قرار می گیرد. مستحبات نماز مانند ویتامین ها هستند. اگرچه نمازی که بدون راز و نیاز و دعا و نیایش اقامه شود، در اصل آن خللی ایجاد نمی شود، لیکن نشاط و سرزندگی نماز به انجام مستحبات و مناجات با خالق است. نمازی که آراسته به خضوع و اظهار کوچکی و طلب بزرگی از عظیم مطلق نباشد، انسان را از خطر شیطان دور نمی کند. نماز بی مستحباتش در خطر فساد است.

۵- سایر ملزومات نماز از قبیل اذان و اقامه، تعقیبات، نوافل، توصیه به اول وقت و جماعت و … هرکدام کارکرد مهمی در رشدآور بودن نماز دارند که در نبود آن ها از اثرات رشد دهنده نماز به شدت کاسته می شود.

انسان مومن در رابطه با نماز خود به این می اندیشد که …
آیا نمازی که خوانده است، روحش را تا وعده بعدی نماز سیر نگه می دارد؟
آیا با انرژی معنوی که از نماز گرفته، می تواند به سلامت در نوبت بعد به وعده دیدار با خالق بازگردد؟
آیا نمازش به کیفیتی هست که او را از وساوس شیطانی و هوای نفس حفظ کند؟
آیا از فرصت سفره معنوی که برایش هر روز پنج بار پهن می شود، به نحو مطلوب استفاده می کند؟
آیا مجددا توفیق ایستادن در محضر پروردگار را می یابد و اگر اینگونه شد، نماز بعدی را کجا و چگونه اقامه خواهد کرد؟

انسان مومن به خوبی درک کرده که به این دنیا آمده تا رشد کند و لایق مقام قرب الی الله گردد. برای او هیچ چیز مهمتر از رشد روحی نیست و به همین دلیل تمام برنامه های زندگی اعم از خواب و بیداری، غذا خوردن، معاشرت با مردم، کسب و کار، تحصیل و علم آموزی، تفریح و … را با محـوریت نماز تنظیم می کند تا بتـواند فرصت رشد معـنوی بیشتری را در سایـه «اقامه نماز» برای خویش رقم بزند.