نقش قصه در تربیت کودکان
آیا داستانهای تخیلی و ترسناک برای کودکان مفید هستند؟
قصه گویی سنتی است که از دیرباز میان انسانها وجود داشته، اجداد و نیاکان ما همواره برای کودکانشان قصه میگفتهاند. کودکان نیز در سر تا سر دنیا گوش دادن به قصه ها را بسیار دوست داشتهاند و از طریق آنها با حقایق و تجربههای زندگی آشنا شدهاند. انسانها نه تنها در کودکی بلکه در تمام سنین به قصه علاقهمند هستند و همین علاقه زیربنای آثار هنری بسیاری را فراهم نموده است.
قصه گویی در کشور ما سابقهای بس دیرینه دارد. قصههای کهن ایرانی در قالبهای گوناگون از سینهای به سینهی دیگر منتقل میشدهاند و در شکلهای مختلف نُقل مجالس بودهاند. البته امروزه نفوذ وسایل ارتباط جمعی و شرایط خاص زندگی، موجب شده تا نقش قصه و قصهگویی کمرنگ شود.
اما با وجود این و علیرغم پیشرفتهای سریع تکنولوژی هنوز زبان سادهی قصه، نقش بسیار مهمی در تربیت و رشد انسان دارد. قصه ها هم آموزنده هستند و هم سرگرمکننده و یکی از بهترین روشها برای جذب مخاطب.
قصه، باعث مسرت خاطر، وسعت تخیل و قوت تصور کودک میشود و نیز نیروی ابتکار و ابداع او را برمیانگیزد. قصه هایی که کودکان میخوانند و میشنوند اثری عمیق در فکر و روحیه ی آنان می گذارد و آن ها را برای رویارویی با مسائل زندگی و معاشرت با دیگران آماده میسازد و سبب رشد آنها میشود. بهترین ابزار تربیتی برای کودکان زیر هفت سال داستان گویی است. تربیتی که میتواند در بستر خانواده توسط والدین و یا در فضاهای تربیتی توسط مربیان صورت گیرد.
انتخاب قصه ، متناسب با سن کودک
کودکان از سنین دو سالگی به بعد قادر به درک داستان هستند؛ لیکن در هر سنی موضوع داستان و مدت زمان تعریف کردن داستان متفاوت است. در این سن بهتر است از داستانهای کوتاه و واقعی استفاده شود که در مورد زندگی روزمره کودک است. با افزایش سن کودک میتوان داستان را کمی طولانیتر کرد ولی باز هم باید تا سه سالگی از بازگوکردن داستانهای خیالی پرهیز شود. حدود سنین چهار تا ششسالگی به دلیل اینکه خیال پردازی در کودک آغاز میشود میتوان از داستانهای خیالی (بهطور مثال داستانهایی که در آن حیوانات صحبت میکنند) استفاده کرد. با افزایش سن میتوان مدت زمان داستانگویی را بیشترکرد.
شاید والدین و مربیان راحتتر باشند که اجازه دهند بچهها کارتون مورد علاقه شان را ببینند تا اینکه بخواهند وقت بگذارند و برای آنها قصه بخوانند. اما مسلم است که قصه خواندن علاوه بر مزایای بسیاری که دارد (به خصوص برای کودکانی که در سنین قبل از مدرسه هستند) در متربیان لذت خاصی ایجاد میکند و این مسئله بسیار اهمیت دارد .از جمله مهمترین پیامدهای داستانگویی، نزدیک کردن اعضای خانواده و مربی و متربی به یکدیگر است .
مزایای قصه خوانی برای کودکان:
• آگاهی دادن به کودک
در سالهای اول زندگی، متربی به تازگی به دنیایی وارد شده که شناخت چندانی از آن ندارد. قصهها او را کم کم با این دنیای جدید آشنا میکند. قصهها به علت کشش، زیبایی و نقشی که در برانگیختن حس کنجکاوی دارند، میتوانند بسیاری از مفاهیم را به کودکان منتقل کنند.
• آموزش مفاهیم اخلاقی و نکات تربیتی
قصه گویی یک روش غیرمستقیم برای ارائه ویژگیهای اخلاقی مطلوب است که ممکن است در بیان مستقیم آنها با مقاومت کودک مواجه شویم. با گفتن قصههایی که در آنها مفاهیم اخلاقی و انسانی وجود دارد میتوان ویژگیهایی مثل: شجاعت، صداقت، امانتداری را از همان سنین پایین نهادینه کرد و به این وسیله زمینهی تربیت صحیح متربی را فراهم آورد. پایداری در مسیر حقیقت، نوع دوستی، امیدواری و… ارزشهایی هستند که هستهی مرکزی بسیاری از قصهها و داستانها را تشکیل میدهند.
• پرورش عادات مفید در متربی
هر یک از مفاهیم اخلاقی و آداب اجتماعی که متربی در جریان قصه میآموزد میتواند در اثر تکرار و تمرین در او به صورت یک عادت مفید نهادینه شود.
• آشنایی با فرهنگ خانواده و آداب اجتماعی
قصه گویی و یا بیان داستانهایی از خاطرات دوران کودکیِ والدین، بچهها را از اصول فرهنگی و ریشههای اعتقادی خانواده آگاه میکند. اطلاع از فعالیت ها و سرگرمیهایی که در زمان کودکیِ والدین وجود داشته، باعث می شود فرزندان با فرهنگ خانوادگی و آداب اجتماعی که قرار است در آن بزرگ شوند بیشتر آشنایی پیدا کنند.
• افزایش مهارتهای کلامی
تقویت قدرت فهم و بیان نیز از دیگر تأثیرهای آموزشی و تربیتی داستان سرایی به شمار میروند. خواندن داستان، برای متربیان باعث میشود که مهارت های کلامی آنها افزایش پیدا کند. قصهها کودکان را با واژگان، اصطلاحات، نامها، ضرب المثلها و … آشنا میسازند. در ضمن مهارت های کلامی، می تواند به بچهها برای حل مشکلاتی که با هم دارند کمک کند.
• داشتن عکس العمل مناسب در مواقع خاص
قرار گرفتن در موقعیت های سخت و مشکل باعث می شود که متربیان احساس سردرگمی بکنند. داستان هایی که در آن قهرمانها با مشکلات سخت و پیچیده مواجه می شوند؛ میتواند به آنها کمک کند که در مقابل مشکلات قویتر باشند و به صورت منطقی برخورد کنند. کودک باید بیاموزد رنج و سختی قسمتی از زندگی است؛ همانگونه که خوشی و شادی بخشی از زندگی است.
• الگو پذیری کودک
کودکان بسیار تأثیرپذیرتر از بزرگسالان هستند و اغلب تلاش میکنند که خود را در نقش شخصیتهای اصلی داستان قرار دهند و از آنها تقلید کنند. داستان یکی از روشهایی است که از طریق آن میتوان بر شخصیت کودک اثر گذاشت. این نکته به والدین و مربیان امکان میدهد که بسیاری از ویژگیهای مناسب اخلاقی را در قالب داستان به کودک منتقل کنند. اگر شخصیت اصلی روشهای غلط را در مسیر خود انتخاب میکند باید در انتهای داستان نشان داده شود که او دچار مشکل شده و تصمیمهای درست را جایگزین میکند.
بسیاری از الگوهای رفتاری صحیح میتواند در داستان ها بیان شود. مثلا:
برخورد مودبانه با همه انسانها، حتی رفتار صحیح با حیوانات و طبیعت
کمک به دیگران و هم دلی کردن با آنها
نپذیرفتن تقاضاهای نابجای دیگران به شیوه ای محترمانه
توجه به اهمیت و فواید رفتار مناسب
عکسالعمل مناسب در مقابل رفتار نامطلوب دیگران
ابراز خشم با لحن آرام در هنگام عصبانیت
• آموزش مهارت شنیدن
خواندن قصه برای کودکان، نه تنها باعث میشود دقت آنها افزایش پیدا کند؛ بلکه باعث میشود نسبت به گوش دادن و فهم مطالب نیز حساس تر شوند.
• افزایش قدرت تخیل تصویرسازی و خلاقیت
بیان داستان و نیز گوشفرادادن به آن متربیان را به بهره گیری از تخیلاتشان تشویق میکند. گوش دادن به قصه باعث می شود کودک، شخصیت های داستان، مکان و طرح کلی داستان را به جای اینکه به صورت فیلم و یا کارتون مشاهده کند؛ در ذهن خود بیاورد و آنها را تصور کند. این مسئله باعث میشود که قدرت خلاقیت و تصویر سازی او افزایش پیدا کند.
• ابزاری عالی برای تقویت حافظه
زمانی که برای کودک قصهای خوانده میشود خوب است بعد از چند روز از او خواسته شود که قصه را تعریف کند و یا از او خواسته شود ادامۀ داستان را خودش تعریف کند. این روش باعث می شود که حافظۀ او تقویت شود و سطح تمرکز او نیز افزایش پیدا کند.
تأثیر قصه های قرآنی در تربیت دینی کودکان
محكمترين دليل بر ريشهدار بودن علاقهی انسان به قصه، توجه كتابهاى مذهبى و به ویژه قرآن مجيد، به این مقوله است. بسيارى از نويسندگان و شاعران و عرفا نيز افکار خود را در قالب قصه بيان كردهاند.
قصه، همواره منعكسكنندهی ديدگاه انسان درباره جهان و عوامل ناشناختهی پيرامون او و همچنین وسيلهی انتقال و آموزش آداب و سنن، اعتقادات و تاريخ يك نسل به نسلهاى ديگر بوده است. با قصه نه تنها مىتوان انسان را با ميراث فرهنگى و آداب جامعه خود و جهان آشنا ساخت و قدرت تفّكر او را پرورش داد؛ بلكه مىتوان زمينهی خودسازى و جامعهسازى را در او برانگيخت. قصه و داستان فرصتی فراهم میکند که کودک را از طریق محتوای داستان به انجام کارهای نیک تشویق و ترغیب نموده و شخصیت او را بر اساس تعلیم و تربیت صحیح و مطابق با فرهنگ دینی و مذهبی شکل داد.
قصههای قرآنی با بکارگیری داستانهایی دربارەی پیامبران و معصومین علیهمالسلام و ویژگیهای شخصیتی آنان، پیروان و یارانشان، میتوانند الگوهای واقعی را در زمینهی دینداری و تقوی به متربیان معرفی کنند تا رفتار خود را شکل داده و زمینهی رشد و تفکر دینی در آنان تقویت شود.
ایجاد محبت نسبت به شخصیتهای دینی، تهذیب اخلاق و عبرتآموزی و… از جمله تأثیراتی هستند که قصهها در متربیان ایجاد میکنند.
اما بهترین شیوۀ قصه گویی کدام است ؟
پس از انتخاب قصه با ساختار قابل فهم و متناسب سن کودک و متربی، در هنگام قصهگویی میتوان از تغییر صدا و لحن برای بیان احساسات مختلف و تاکید برنکات مهم تربیتی استفاده کرد. با طرح پرسشهایی در حین بیان قصه، میتوان کودک را به تفکر و مشارکت واداشت. همچنین، خوب است بعد از گفتن هر قصه به کودک فرصت دهیم به قصه فکر کند و دربارۀ آن حرف بزند . برای تأثیرگذاری بیشتر داستان، والدین و مربیان میتوانند در بیان داستان برای کودک نقش بازی کنند؛ خصوصا در سنین پیش دبستانی این حالت جذاب تر و موثرتر است.
بسیاری از مشکلات متربیان در ارتباط با سایر کودکان و یا بزرگسالان از نداشتن مهارتهای اجتماعی، الگوی کلامی صحیح، مهارت های ارتباطی و دوست یابی، مسئولیت پذیری، و غیره ناشی میشود؛ درحالیکه آموزش این مهارتها به کودکان میتواند تا حدودی از بروز این مشکلات پیشگیری کند. بنابرنظرکارشناسان تربیتی، مربیان و والدین میتوانند با استفاده از قصههای هدف دار، آموزشهای لازم را به کودکان منتقل نمایند. البته بهتر است این قصهها در طول برنامهها و به صورت غیرمستقیم مورد استفاده قرار گیرد نه در همان زمانی که مشکل متربی بروز نموده است.
داستانهای ترسناک چه تاثیری بر روان کودکان دارد؟
خواندن یا نخواندن کتابهایی که در قالب ترس و وحشت برای کودکان و نوجوانان نوشته شدهاند، موافقان و مخالفان بسیاری دارد. برخی از مخالفان بر این باورند که چنین داستانهایی، ترسهایی در کودکان ایجاد میکند که ممکن است تا بزرگسالی همراه آنها باشد. در مواردی والدین ناآگاه داستانهایی را برای فرزندانشان تعریف میکنند که جنبههای ترسناک دارند. این کار کاملا اشتباه است؛ داستانهایی که با مقوله وحشت مرتبط هستند نباید موقع خواب برای کودک بازگو شوند. زیرا کودکان بیشتر از بزرگسالان در داستان غرق میشوند و ترس ناشی از تاثیر قصه، در روحیه آنها تأثیر نامطلوب به جای خواهد گذاشت. یک استاد دانشگاه میگوید: «بچههای زیر هفت سال زمانی که صحنههای ترسناک را میبینند یا داستانهای وحشتناک را میشنوند، غیرواقعی بودن آن را درک نمیکنند، بنابراین آنها ممکن است؛ به اختلال خواب و یا اضطراب، مبتلا شوند.»
در نقطه مقابل دستهی دیگری از روانشناسان بر این باورند که کودکانی که در معرض داستانهای ترسناک قرار میگیرند، میتوانند در درازمدت بهتر از کسانی که در این شرایط نیستند، تصمیمگیری کنند. این داستانها، میتوانند به مخاطبانشان کمک کنند که بر ترسهایشان غلبه کرده و راه حل منطقی برای آنها پیدا کنند.
یکی از مترجمین کتابهای کودک و نوجوان معتقد است که: شادی، غم و ترس جزء احساسات اصلی و ضروری برای بزرگ شدن کودکان است. ترس در زندگي هر انساني وجود دارد و هر كس به فراخور ويژگيهاي شخصي و شرايط زندگيش، اشكالي از آن را تجربه ميكند، مانند ترس از تاريكي، ترس از تنهايي، ترس از سايهها، ترس از حيوانات واقعي يا خيالي …. يا ترس ازمرگ.
در شرايط طبيعي، ترس عاملي است كه ضامن رشد و بقاي انسان بوده، افكار و هيجانات تازهاي را در انسان شكل ميدهد و جسم و روح او را براي مقابله و نشان دادن واكنش آماده ميكند.
در قصههای ترسناک بچهها، روشهای مقابله با ترس و نشان دادن عکسالعمل مناسب را از شخصیت اصلی داستان یاد میگیرند؛ در نتیجه در رویارویی با موارد واقعیِ مشابه، احساس درماندگی نمیکنند.
در هر داستانی، کودک آموزههایی را یاد میگیرد که باعث حل مشکلات و رهایی از موقعیت های خطرناک میشود. با پیروز شدن قهرمان داستان بر ترس، کودک اعتماد به نفس پیدا میکند و یاد میگیرد چگونه باید در زندگی با ترس مقابله کرد. البته مسلم است که اگر در یک داستان غلبه، بر محتوای ترسناک به جای مضمون اصلی باشد اثر تربیتی لازم به دست نخواهد آمد.
با توجه به این نکات، کارشناسان پیشنهاد میکنند که والدین و مربیان براساس شناختشان از کودک عمل کنند و او را در مورد خواندن یا نخواندن این داستانها راهنمایی کنند. اگر کودک به طور معمول مضطرب و ترسو است یا قادر نیست دنیای خیالی را از دنیای واقعی جدا کند، خواندن داستانهای ترسناک ممکن است سبب آزار و اذیت روحی او شود پس بهتر است این کار را برای او چند سال به تاخیر انداخت.
در داستانهای ترسناک اگر شخصیت پویا و خلاقی حضور داشته باشد که با روشهای مناسب در موقعیت های دشوار از خود محافظت کند میتواند برای متربی آموزنده باشد ولی داستانهایی که صرفا با معیار پرفروش بودن در بازارهای آمریکا و اروپا تنظیم شدهاند صلاحیت کافی برای ارائه پیام مناسب به مخاطب را ندارند. این گونه کتابها تنها با ایجاد هیجان کاذب، مخاطب را مقابل ترس که عاملی برای دفاع در شرایط خاص است؛ منفعل و متحیر میکند.
اثر داستانهای تخیلی بر کودکان و متربیان
قوه خیال برای ادراک امور امری ضروری است؛ چرا که حس، داده های خویش را به قوه خیال می دهد و قوه خیال با صورتگری خویش، داده های خود را برای تجزیه و ترکیب و تحلیل به قوه عقل میسپارد، از این رو اگر قوه خیال نبود راه ادراک عقلی امور مسدود بود. اما اگر در خیال و خیالپردازی افراط شود و به صورت عادت درآید مانع درک واقعیات شده و باعث میگردد فرد نتواند با محیط خود ارتباط برقرار کند. اگر تمامی کتابهای کودک جنبه خیالی داشته باشند؛ کودک از جهات واقعی زندگی دور میشود.
تخیل برای متربی مانند چاقویی دولبه است. کودکان کنجکاو و هیجان طلب از خواندن کتابهای تخیلی لذت میبرند. اگر تخیل این کودکان، فضای مثبتی برای یادگیری و تمرینی برای نزدیک شدن به واقعیت باشد و آگاهی آنان نیز همزمان رشد کند توانمندی آنها را افزایش خواهد داد ولی رها کردن کودک با تخیلاتش، بهخصوص تنهایی بیش از حد او در طول روز به تخیلات منفی منجر شده و میتواند راهی برای گریز از واقعیت باشد که اثر معکوس برجا خواهد گذاشت.
واضح است که میبایست میان تخیل و توهم تفاوت قائل شد. توهم چنگ زدن به یک تصور، بر خلاف تمامی شواهد عینی و قطعی در رد آن است. افراد دچار توهم نیازمند معالجهاند، چرا که توهم کم وبیش ویرانگر است. در مقابل، تخیل آفرینشگر بوده و مبنای خلاقیت و هنر است.
یکی از مجریان و برنامهسازان قدیمی تلویزیون میگوید: انیمیشنهای خارجی که خیلی در فضای اینترنت رونق دارند و قابل توجه بسیاری از خانوادهها هم هستند بسیار مخرّبند و میتوانند در فرآیند آموزش و پرورش برای کودکان ما زیانآور شوند، چرا که فرهنگ حاکم بر این داستانها برای کشوری که آن را تولید کرده، مناسب است و برای ما تعریف شده نیست. تمدن و فرهنگ ما نشان میدهدکه ما بیشتر به ثبات و بنیان خانواده توجه داریم. پدرها و مادرهای ما هم باید کودکشان را بیشتر جدی بگیرند و برای او وقت بگذارند، با فرزندشان بازی کنند، قصه بگویند و قصه بشنوند، نباید بگذارند بیشتر وقت بچهها پایِ این انیمیشنها، بازیهای رایانهای و حتی فضای مجازی بگذرد، آنها باید فضایی فراهم کنند تا دوباره اصالتها و فرهنگهای ایرانی بهمیانِ کودکان این سرزمین برگردد و رونق پیدا کند.
منابعی که در این نوشتار از آنها بهره گرفته شده:
خبرگزاری تسنیم
موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان
باشگاه خبرنگران جوان
پژوهشنامه تربیت تبلیغی
باشگاه خبرنگاران پویا
پرسمان دانشگاهیان