روانشناسی روز چه میزان با روانشناسی در حوزهی فرهنگ اسلامی همخوانی دارد؟
روانشناسی دانشی است که به بررسی جنبههای مختلف رفتار، عواطف و افکار انسان و تأثیر متقابل آنها برروی یکدیگر میپردازد و سعی در توصیف، تبیین، پیشبینی و کنترل رفتار انسان دارد. هر کدام از مکاتب روانشناسی که عموما خاستگاه غربی دارند، تعریف خاصی برای این علم ارائه کردهاند ولی بین آنها توافق بر سر تعریف جامع و مانعی از علم روانشناسی وجود ندارد.
الگوهای رایج روانشناسی اگر چه به شناخت نسبی رفتار انسان کمک کردهاند، اما هر کدام دارای محدودیتهای خاص هستند. دیدگاه رفتاری صرفاً روی رفتار قابل مشاهده تکیه میکند و برای شناخت و عقل انسان ارزش چندانی قائل نیست. بر اساس این دیدگاه، رفتار افراد در بیشتر موارد تابع نوعی نظم بوده و قابل پیشبینی است و درنظرگرفتن نقش عقل، در شکلدهی رفتار انسانی، چندان درست نیست.
دیدگاه روانپویایی بیشتر روی عوامل ناخودآگاه تکیه میکند. مثلا: فروید به عنوان یک روان تحلیلگر مشهور انسان را مجبور میداند و قائل است که انسان ارادهای از خود ندارد. از نظر وی انسان موجودی غیر عقلانی است و بسیاری از عناصر به ظاهر منطقی در تحلیل رفتارهای او، سرچشمههای ناخودآگاه داشته و استدلالهای منطقی، استدلالهایی فریبکارانهاند، زیرا پوششی هستند برای واقعیتهایی که ناهشیارانه بوده و حتی خود فرد نیز از آنها بی خبر است.
دیدگاه زیستی نیز عمدتاً به جنبههای جسمانی مانند: عوامل کروموزومی، بیوشیمیایی و مغزی میپردازد و سایر ابعاد وجودی انسان را نادیده میگیرد.
بسیاری از این مکاتب به نیازهای عالی انسان توجه نکردهاند و علم را منحصر در علوم تجربی کرده و معتقدند علم چیزی است که بتوان آن را از طریق تجربه، مشاهده یا آزمایش کرد و لذا از ابعاد غیر مادی زندگی انسان مغفول مانده و نتوانستهاند فرمولی اطمینان بخش و محکم برای حل معضلات بشر ارائه دهند. لذا نظریات روانشناختی آنان هر روز در حال تغییر و دارای تناقض است.
بخش زیادی از یافتههای روانشناسی روز مورد تأیید اسلام نیست و با اهداف عالی اسلام که سعادت دنیا و آخرت انسان در آن موردنظر است، سازگار نمیباشد. این مکاتب در مهار بسیاری از مشکلات روانی و اجتماعی، ناتوان ماندهاند و آمار بسیاری از مشکلات مانند: طلاق، اعتیاد، انحرافات جنسی، افسردگی، خودکشی، بزهکاری و غیره در سطح کشورهای صنعتی دلیل این مدعاست.
به عنوان مثال مفهوم عقلانیت معانی متفاوتی در مکاتب روانشناسی روز و مبانی دینی دارد. منابع اسلامی ضمن تفکیک عقل به نظري و عملي، عقل را به عنوان قدرت تشخیص انسان، عاملی برای بازداری از انحراف و فساد، اساس شخصیت انسان و ملاکی برای ارزیابی انسان در دنیای پس از مرگ توصیف میکنند. اما در مکاتب روان شناسي عقل عبارت از توانايي فكر و عمل بر اساس دانش ها و تجارب و بینش افراد است. بر این اساس اگر فرد، مدلی را میپذیرد که در آن، سود بردن فرد مطلوب و هدف نهایی است، پس رفتار عاقلانه رفتاری است که بر پایهی منطق منفعت جویانه شکل میگیرد؛ در حالی که اگر فرد، مدلی را بپذیرد که در آن سود بردن گروه مطلوب و بهینه است، رفتار قبلی صرفاً خودخواهانه و غیر منطقی تلقی میشود. در این دیدگاه عقلانیت، عملی استراتژی برای بهترین حالت زندگی فرد، رسیدن به اهداف و خواستههای خود او تا حد ممکن است.
دین و روانشناسی
در مورد دین نیز روانشناسان دیدگاههای متفاوتی دارند. بعضی دین را مانع رشد و تعالی انسان دانستهاند. برخی همانند رفتارگرایان، موضعی مادیگرایانه در پیشگرفته و دین را از حوزهی تحقیقات خود حذف کردهاند. البته بعضی روانشناسان نیز نظر مساعدی در بارۀ رابطهی دین و روان داشتهاند اما به نظر میرسد صدای آنها در فضای سکولار جوامع غربی گم شده است.
اعتقاد به مبانی غیبی، مهمترین مشخصهی روانشناسی اسلامی و وجه تمایز آن از روانشناسی غربی است. اعتقاد به غیب است که یکی از مهمترین ابعاد وجودی انسان را مطرح میکند که در بسیاری از مکاتب روانشناسی مورد غفلت قرار گرفته است. اصولاً تفاوت روانشناسی اسلامی و غربی در نوع برخورد با انسان و ماهیت وجودی او روشن میشود. غفلت از بعد معنوی وجود انسان که در اسلام جایگاه والایی دارد و گوهر وجودی او محسوب میشود و معطوف نمودن تمام همت و تلاش برای برآورده کردن نیازهای مادی بشر، سبب تفاوت عمیقی در حوزه مطالعات و پژوهشها میان روانشناسی اسلامی و غربی میشود.
روانشناسی اسلامی، میتواند افق جدیدی را در روانشناسی معاصر بگشاید و با در نظر گرفتن یافتههای علم روانشناسی که با فرهنگ دینی تطابق دارد و با بهرهگیری از میراث عمیق فرهنگ اسلامی، به بومی کردن علم روانشناسی در جوامع اسلامی بپردازد تا بر اساس آن بتوان به برخی از مسائل لاینحل روانی، پرداخت.
یکی از اندیشمندانی که در حوزه شناخت روانی انسان مطالب عمیق و قابل توجهی دارد امام خمینی قدس سره است. در اندیشهی امام خمینی، دین یکی از مهمترین نیازهای روانی بشر امروز است. به نظر ایشان اگر انسان مانند حیوانات و در همان حد رشد می کرد، نیازی به دین نبود. اما انسان مراتب فوق حیوانی و مافوق عقل دارد و تربیت انسان به همۀ ابعاد جسمی و روحی و عقلی و مافوق آن، نمیتواند در عهده بشر باشد. زیرا بشر از تمامی احتیاجات نوع انسان اطلاع ندارد. از این رو نیاز به دین، برای انسان حقیقتی انکار ناپذیر است که در پرتو آن، ابعاد کشف نشده وجود انسان آشکار میشود (صحیفه امام، ۱۳۷۹، ج ۴، ص ۱۸۶).
«دلیل گرایش بشر به مذهب بهخاطر احساس پوچی نگران کنندهای است که نسل امروز و فرار کرده از مذهب احساس میکند و از این رو مذهب را تنها پناهگاه خود مییابد. دلیل دیگر آن این است که بشریت از مکاتب رایج زمان برای حل مشکل خود در زمینه های مختلف زندگی، مأیوس شده است» (صحیفه امام، ۱۳۷۹، ج ۵، ص ۱۸۸).
بنابراین می توان گفت دین از نظر امام خمینی بزرگترین ودیعهی الهی به بشر است که موجب سعادت و کمال انسان میشود و میتوان آن را یکی از مهمترین نیازهای روانی انسان بهشمار آورد.
به نظر امام خمینی اسلام، جامع تمام جهات مادی و معنوی و غیبی و ظاهری است (صحیفه امام، ج ۳، ص ۲۳۰) و به همۀ ابعاد وجودی انسان توجه دارد. هم انسان را از نظر عقل میسازد هم از نظر اخلاق و هم از نظر ظاهر و آداب ظاهری و در مجموع، در همۀ اموری که انسان به آن نیاز دارد، اسلام توجه دارد (صحیفه امام، ج ۴، ص ۴۴۹). اسلام به تمام شئون انسان از پایین ترین مرتبه تا بالاترین درجه سر و کار داشته، و برای آنچه در رشد معنوی انسان مؤثر است، احکام دارد. برای معاشرت احکام دارد، برای رابطه با همسر، با فرزند، با همسایه و سایر افراد جامعه احکام دارد. برای تمام مراحل زندگی، از قبل از تولد تا بعد از مرگ احکام دارد (صحیفه امام، ۱۳۷۹، ج ۳، ص۲۰ ـ ۲۱۹).
برخی از ویژگیهای انسان در آثار امام خمینی(س)
اسلام کاملترین و جامعترین دید را نسبت به انسان دارد. سیمای انسان در اسلام، در آثار امام خمینی بخوبی منعکس شده و میتواند از مبانی مهم روانشناسی اسلامی محسوب شود.
• انسان از دیدگاه اسلام، آزاد آفریده شده است (صحیفه امام، ۱۳۷۹، ج ۴، ص ۱۷۶).
• انسان قابلیت تربیت و تکامل به مراتب مافوق طبیعت را دارد (صحیفه امام، ۱۳۷۹، ج ۴، ص ۱۷۶).
• انسان هم از جهت سعادت و هم از جهت شقاوت، نامحدود است، تا آنجایی می تواند برسد که تمام صفاتش الهی شود (صحیفه امام، ۱۳۷۹، ج ۵، ص ۳۶۸).
• انسان دو جنبه دارد: یکی جنبه معنوی، دیگری جنبه ظاهری و مادی. اگر این دو جنبه با هم جمع بشوند، یک انسان به تمام معنا به وجود خواهد آمد (صحیفه امام، ج ۸، ص ۲۲۲).
• انسان را به معنی حقیقی انسان، به آن معنایی که انسان است، جز ذات مقدس و حق و آنهایی که ملهمند به الهام او، کسی نمی شناسد (صحیفه امام، ۱۳۷۹، ج ۸، ص ۳۲۶).
• خداوند میخواهد انسان را از اسفل السافلین به اعلی علیین بکشاند. چنین چیزی در غیر از رژیم های انبیاء مطرح نیست، آنها کاری ندارند به اینکه مردم الهی بشوند، کاری که به حکومتشان ضرر بزند نکنند، هر کار دیگری که میخواهند بکنند در حالی که انبیاء به شما کار دارند، همیشه و در همه جا، آنها می خواهند انسان را تربیت کنند که خلوت و جلوتش فرقی با هم نداشته باشد (صحیفه امام، ۱۳۷۹، ج ۸، ص ۱۶).
• انسان بینهایت است. انسان مردنی نیست. انسان تا آخر هست. برنامۀ اسلام این است که این انسان را به گونهای بسازد که هم اینجا صحیح باشد و هم آنجا (صحیفه امام، ۱۳۷۹، ج ۹، ص ۱۵۳).
• در اسلام همه امور مقدمهی انسان سازی است. اگر رها کنند این موجود را، تمام عالم را به تباهی میکشد (صحیفه امام، ۱۳۷۹، ج ۱۳۸، ص ۱۷۲).
• عظمت انسان، به روح انسان است، به اخلاق و رفتار انسان است، به امور ظاهری و مادی و تجملات نیست. اینها عظمت انسان نیست، توجه به این امور انسان را منحط میکند از آن مقامی که دارد (صحیفه امام، ۱۳۷۹، ج ۸۸، ص ۴۸۷).
• ارزش انسان، به این است که توجه بکند که چه باید بکند در برابر خدا و بندگان خدا، چه تکلیفی دارد در برابر خدا و در برابر بندگان خدا. (صحیفه امام، ۱۳۷۹، ج ۱۶، ص ۴۵۰)
• انسان است که برای غضب و شهوتش پایان نیست و حرص و طمعش را هیچ چیز فرو ننشاند. انسان است که جمع آوری او معلوم نیست روی چه اساس و پایه است و پس از جمع کردن، حرصش بیشتر میشود. پس انسان سر خود، از حیوانات پستتر است. خود راه خود را نمیداند و دیوانهوار دنبال مقاصد باطله میرود و آتش طلبش خاموش نمیشود. (شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص ۱۱ـ ۱۰)
• انسان تا منزل حیوانیت با سایر حیوانات هم قدم است و از این منزل دو راه در پیش دارد که با قدم اختیار باید طی کند، یکی منزل سعادت که صراط مستقیم رب العالمین است و یکی راه شقاوت که طریق شیطان است. (آداب نماز، ص ۲۶۵)
روانشناسی مورد تأیید اسلام آن است که از منبع غنی و سرشار قرآن مجید و روایات معصومین و سیره آنان نشأت گرفته باشد و نظرات خود را محدود به رفتار ظاهری انسان نکند، بلکه تمام مسائل انسانی را ( فردی و اجتماعی) بر اساس فطرت و ارزشهای مطلق تحلیل کند و دستورالعملهای خود را بر طبق مصلحت دنیوی و اخروی انسانها و سعادت آنان تنظیم نماید و به تمام ابعاد وجودی انسان از قبیل عواطف ، نیازها، اخلاق ، وجدان ، روح و روان و … توجه داشته باشد و سعی کند انسان را به قرب الی الله که کمال نهایی انسان است نزدیک کند. در روانشناسی اسلامی، باید بر اساس نگرشی که نسبت به انسان وجود دارد، بتوان به ریشه یابی مشکلات روانی او پرداخت و با ارائه راه حلهای کاربردی به چاره جویی مسائل بشر رسید.
میتوان نتیجه گرفت که دین و روان با یکدیگر در هماهنگی کامل هستند. دین راستین موجب تکامل روانی انسان میشود. روانشناسی اسلامی حقیقتی قابل تحقق است که اصول آن باید بر مبنای نگرش جامع و عمیق نسبت به انسان تنظیم شود و این کار احتیاج به پژوهش و تحقیق فراوان در حوزههای گوناگون دارد.
بدیهی است در مورد مراجعه برای مشاوره نیز باید به این نکته توجه داشت که مشاورانی میتوانند به انسان در جهت حل مشکلات او به صورت حقیقی کمک کنند که نسبت به ابعاد گوناگون وجود انسان شناخت کامل و دقیق مبتنی بر منابع دینی داشته باشند. در غیر اینصورت چه بسا ارائهی راهحلهای نادرست از طرف افراد غیرآگاه مشکل را عمیقتر و حل آن را دشوارتر خواهد کرد.
منابعی که در تنظیم این مطلب از آنها استفاده شده است:
http://www.imam-khomeini.ir
http://wikifeqh.ir
http://wikiporsesh.ir
https://www.andisheqom.com
Ensani.ir/fa/article