عشق و عقل در قیام امام حسین (ع)
دفتر شاعران بزرگ جهان ، از گذشته تا امروز پر از مفاهیم و مضامین عاشقانه است. اگر عشق را در عمق وجود بسیاری از این اشعار نبینیم، زیبایی و دلانگیزی خود را برای ما از دست خواهند داد.
عشق یک منشا فطری دارد و یکی از حالات درونی انسان است که در اثر شناخت انسان، نسبت به خوبیهای موجود در دیگری و نقصان آنها در وجود خودش حاصل میشود. هرچه این شناخت بیشتر شود این علاقه بیشتر میشود، تا جایی که انسان را وارد معرکهی عشق میکند و انسان حاضر میشود برای انس بیشتر با صاحب آن خوبیها همهی هستی خود را فدا کند.
انسانها براى رسیدن به حقایق معنوی عالم، دو راه در پیش دارند:
یکى راه اندیشه و تعقل و دیگرى راه عشق و شهود. راه اندیشه و تعقل، راهى است که با فکر شروع مى شود و با استدلال و برهان، ذهن آدمى را به سوی حقایق رهنمون میسازد، اما راه عشق راهى است که با تطهیر جان، تادیب نفس و تصفیه دل، انسان را به حقایق نزدیک میکند.
در یک تقسیم بندی کلی میتوان عشق را به دو نوع حقیقی و مجازی دستهبندی کرد:
عشق حقیقی
عشق حقیقی، همان عشق به منشاء تمامی خوبیها و زیباییهای عالم است. عشق به خدایی که هیچ نقصان وکاستی در وجود او یافت نمیشود. وجودی که زیباست و زیباییآفرین.
البته عشق ناب و حقیقی به خدا هنگامی عشق خوانده میشود که به طمع بهشت و یا ترس از دوزخ نباشد. کمال عشق به خدا این است که تمام دل به او تعلق گیرد و جان از تمایل به تمام آنچه جز اوست پاک شود.
امیرمؤمنان حضرت علی علیهالسلام در حکمت ۲۳۷ نهجالبلاغه می فرماید:
مردمی خدا را به امید بخشش پرستیدند؛ این پرستش بازرگانان است.
گروهی او را از روی ترس عبادت کردند؛ و این عبادت بردگان است.
گروهی وی را برای شکر نعمتها (و اینکه شایستهی عبادت است) پرستیدند؛ این پرستش آزادگان است.
عشق مجازی
عشق مجازی دامنۀ وسیعی دارد، به گونه ای که میتوان گفت: عشق مجازی در عشق انسان به انسان منحصر نمی شود، بلکه هر عشق ورزی به غیر خداوند را می توان «عشق مجازی» دانست. البته این علاقه، میتواند در راستای عشق به خداوند و رسیدن به معشوق حقیقی باشد و یا میتواند، عشقی کاذب با هدف خاموش ساختن امیال درونی باشد.
عشق مجازی مصادیقی همچون عشق انسان به همسر و فرزند، به مال و سرمایه، زیبایی و جمال، شهرت و محبوبیت و قدرت و مانند آن را در بر می گیرد. نکته جالب این است که در عشق حقیقی محوریت با محبوب است (هرچه محبوب بخواهد و دوست داشته باشد) ولی در عشق کاذب محوریت با محب است (هرچه عاشق بخواهد و دوست داشته باشد).
و اما راه اندیشه و تعقل:
عقل عبارت است از مرکز فکر و اندیشه و هر جا واژه «عقل» را به کار می بریم، مقصودمان مرکز شعور و شناخت های انسان است؛ شناخت هایی که از طریق تفکر، برای انسان حاصل می شود.
عقل، حجت باطنی :
عقل یک نیروی درونی و یک موهبت الهی است که ابزار تشخیص حق و باطل بوده و کنترلکننده امیال انسان میباشد. در واقع عقل روشن گری و حساب گری میکند، و بهشرط این که چشم تیزبین عقل بهوسیله تیر گناهان کمسو یا کور نشده باشد، اراده انسان را در مسیر صحیح جهت میدهد و راهنمایی است برای پیشبینی پیامدهای هر انتخاب. امامان شیعه عقل را حجت باطنی خدا بر انسانها میدانند.
گاهی عقل فقط به تدبیر امور زندگی دنیوی و مادی می پردازد که می توان آن را «عقل مصلحت اندیش» و یا«عقل حساب گر» نامید. اما در مرحلهی بالاتر، عقل کارکرد دیگری از خود بروز می دهد و آن اینکه، مهار نفس سرکش را محکم نگاه داشته، شهوات و تمایلات باطل را دربند می کشد و انسان را به سوی مراتبی والاتر رهنمون میسازد. حتی در این حالت هم عقل باز، در حصار منافع خود است و سعی در جلب منافع اخروی دارد و در آن خبری از ایثار و فداکاری نیست.
اما مرحله بالاتر عقل، ذوب شدن در توحید و کمال مطلق است. در این عقل، مصلحت اندیشی مادی برای خود و خودمحوری، دیده نمی شود بلکه آنچه رخ میدهد، شناخت وجودی کامل و بینهایت در صفات جمال و جلال، (که هیچ نقصی در او نیست) و عشق به او، و ایثار و فداکاری و همراهی دل، در محوشدن برای اوست .
رابطه عقل و عشق :
مولا علی علیهالسلام میفرماید: «عقل هدایت بخش و نجات دهنده است.» و نیزمیفرماید: « عقل رویه و منش را اصلاح میکند.»
واقعیت این است که وقتی انسان عقل خود را به کار گیرد، راه را از چاه میشناسد؛ راه کمال را میجوید و برای پیمودن این راه، دل را با خود همراه میسازد. پس عقل، عشق آفرین است و نه تنها با عشق تضادی ندارد ؛ بلکه میتواند راه عشق حقیقی را نشان دهد.
وقتی با جرقه های راه بخش عقل، عشق در دل زبانه کشید؛ دل، گامهای نخستین راه معرفت را بر میدارد و کم کم به جایی میرسد که از عقل منفعتگرا نشانی نمیماند. به عبارت دیگر عقل و عشق با هم تقابل ندارند . عقل انسان را تا مرحله ای راهنمایی می کند و برای سیر بالاتر باید از نردبان عشق بهره گرفت . در عین حال عقل میتواند مراقبت کند که انسان در مسیر عشق به بیراهه نیفتد. در یک کلام، عشق حقیقی، ثمره و محصول عقل است؛ به عبارت دیگر، باید با عقل، راه کمال را انتخاب کرد و با عشق پیمود.
جناب عشق را در گه بسی بالاتر از عقل است کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد
(حافظ)
آیا قیام امام حسین علیهالسلام در کربلا عاشقانه بود یا عاقلانه؟
در قیام عاشورا امام حسین علیهالسلام، با علم و آگاهی و به خاطر رسوا کردن بنیامیه و عمل به دستور جدّ بزرگوارش که سکوت در مقابل حاکم ستمگرِ بدعتگذار را جایز ندانسته بود، حاضر نشد با یزید بیعت کند و به جوار خانة خدا پناهنده شد. در آن جا نامههای بیشمار کوفیان را دریافت کرد و وقتی مکه را ناامن دید، در جواب دعوت مردم کوفه، به سوی آن شهر رهسپار شد. ولی سپاه کفر مانع ورود ایشان به کوفه گشت و به اجبار ایشان را به کربلا برد. در آن جا امام بین دو راه آزاد گذاشته شد: بیعت ذلیلانه با یزید، یا رو به رو شدن با شهادت خود و یارانش و اسارت خانوادهاش، با هدف بقای حقیقت اسلام و توحید. و امام راه دوم را انتخاب کرد.
اما در کنار این انتخاب عاقلانه که در احیای دین جد بزرگوارش اهمیت بینظیری دارد، نشانههای بسیاری دال بر عاشقانه بودن رفتار امام در هنگامهی عاشورا میبینیم:
• «عبادت» عشق ورزی و سخن گفتن با معشوق واقعی است و با محبوب سخن گفتن لذتآور و دلنشین است. امام عصر تاسوعا از دشمن مهلت خواست که یک شب را به آنها مهلت دهند تا به مناجات بپردازند و فرمود: خدا میداند که من دوست میدارم نماز بگزارم و قرآن بخوانم و همواره به دعا و استغفار بپردازم.
• در ظهر عاشورا نیز امام حسین علیهالسلام از سپاه مقابل خواست تا از جنگ دست بکشند تا نماز اقامه شود. آنان حاضر به تعطیل موقّت جنگ نشدند. سرانجام آن حضرت در اوّل وقت، نماز ظهر را با جماعت (به شکل نماز خوف)، در میان تیرهایی که به سویش پرتاب میشد، اقامه کرد. با اینکه امام میتوانست این نماز را به صورت انفرادی و اندکی دیرتر و در خیمه بخواند، ولی آن را به جماعت و در اوّل وقت و علنی خواند تا اقامه نماز کرده باشد.
• توجه امام به برپایی نماز در بحبوحهی کارزار ، در عین این که رفتاری عاقلانه است و سبب جلب رضای الهی و پاداش اخروی میشود؛ اما اینکه امام و یارانش در راه رسیدن به معشوق در برابر دشمن سینه سپر میکنند و در زیر باران تیر، نماز جماعت اقامه مینمایند، به یقین، رفتاری عاشقانه است .
• آن حضرت در نهضت عاشورا، شدیدترین عواطف بشری را در عاطفه و محبت الهی ذوب میکند. او انسان کامل است و بدیهی است که در او عمیقترین علاقهها و عواطف بشری وجود داشته باشد؛ علایقی مانند علاقه به همسر، خواهر، برادر و فرزند … ، اما امام حسین علیه السلام با حرکت خود، همۀ این عواطف را یکجا در راه عشق الهی و محبت به حق ایثار کرد .
عشق به عبادت، فدا کردن همه چیز خود در راه احیای ارزش های اسلامی، علاوه بر آن، امضا کردن طومار محبت خدا با خون خود، از جمله شواهدی است که ما را به عاشقانه بودن قیام امام حسین علیهالسلام رهنمون میسازد. عاشورا روز فضایل امام حسین علیهالسلام است. فضایلی مانند: صبر، رضا، تسلیم، توکّل، شجاعت، استقامت، عزّت نفس و آزادگی.
جریان کربلا از جهتی جنگ بین عقل و عشق بود و از جهتی هماهنگی کامل عقل و عشق . بسیاری از عاقلان زمان امام حسین علیهالسلام، وی را از حضور در صحنه کربلا بازمیداشتند و یا به او توصیه میکردند خاندان خود را در این سفر بدون بازگشت همراه نبرد . اینان عاقلانی بودند که همه امور را بر اساس عقل مصلحت اندیش میسنجیدند و مرگ و آوارگی و اسارت را که رهآورد این سفر بود، خوش نمیداشتند . از جانب دیگر، امام حسین علیهالسلام نیز شهادت و آوارگی و اسارت را میدید، اما او که در مرحله عشق حقیقی در حق تعالی مستغرق بود، به وسوسههای عقل حسابگر توجهی نداشت .
اگر امام حسین علیهالسلام، نصیحت عاقلان آن روز را میپذیرفت، از اسلام تنها اسمی باقی مانده بود. واقعیت و حقیقت آن در بند بنی امیه اسیر می شد و به دست ما نمی رسید. و بدینسان فداکاری حسینی که آمیختهای از هماهنگی عشق و عقل بود، اسلام را از خطر نابودی و سقوط درامان داشت و بهاینترتیب کربلا نماد باور شیعی و دمندهی روح توحید و ولایت در کالبد اسلام و ایمان شد.
فصل مشترک در همه مراتب سلوک انسانها، عشق و محبت بی حساب به محبوب واقعی است. تا آنجا که در فرهنگ دینی ، عقل بدون عشق چراغی کم فروغ است که تنها قادر به کلیگویی است. این عشق است که جنونوار ندای محبوب را لبیک میگوید و شانه به زیر بار امانت الهی برده و در این راه همه مشکلات را با نیرویی بس شگرف، بهجان میخرد.
اوج این همه عشق و ارادت و رضا و تسلیم در محضر مولا را در واپسین لحظات عمر حضرتش میبینیم که با پیکر غرق به خون، در حالی که بی حال و عطشان بر زمین کربلا افتاده گونه بر خاک مینهد و زیر لب زمزمه میکند:
إلهِى رِضًى بِقَضائِکَ تَسلِیمًا لأمْرِکَ لا مَعبودَ سِواکَ یا غِیاثَ المُستَغیثینَ.
در تهیه این مقاله از پایگاه اطلاع رسانی حوزه hawzah.net استفاده شده است.